کد خبر 257425
۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۵

حیات گزارش می‌دهد

«عید سعید قربان»؛ قربان شد و عید عشق می‌آید، باز...

«عید سعید قربان»؛ قربان شد و عید عشق می‌آید، باز...

و اینک، منای عشق و قربانگاه قرب دوست... در سلوک و سفر از خود به خدا، ای زائر کوی کعبه جان! خویش را قربان کن که وقت قرب و وصال آمد و سر در پای دوست افکندن؛ ‌که: «عاشق حق، خویشتن را بی‌تقاضا می‌کشد»...

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، دهم ذی الحجه در تقویم مناسک و مناسبت های اسلام، روزی بس باعظمت و یکی از دو عید بزرگ مسلمانان جهان است: «عید قربان»، «عید اضحی»، «حج اکبر»، «یوم التردید»، نام‌هایی است برای این روز که صحنه پیروزی انسان موحد در یکی از بزرگترین آزمون‌های الهی است. روزی که قهرمان تاریخ ایمان و پدر توحید: «ابراهیم خلیل الله(ع)» به فرمان خداوند، کارد بر گلوی «خواستن» نهاد تا «خویشتن» و «هوا» را بر پای عبودیت حق نثار کند. و آنگاه تاج کرامت: « و فدیناه بذبح عظیم» بشارت قبول در این امتحان طاعت و تسلیم شد: «عاشقان! عیدتان مبارک باد.»

«قربان» در سخن اهل قرب

امیرالمؤمنین (ع) در خطبه روز عید قربان فرمود:

«وَ إِنَّ هذا یَوْمٌ حُرْمَتُهُ عَظِیمَةٌ وَ بَرَکَتُهُ مَأْمُولَةٌ وَالْمَغْفِرَةُ فِیهِ مَرْجُوَّةٌ، فَاَکْثِرُوا ذِکْرَاللّه ِ تَعالی وَاسْتَغْفِرُوهُ وَ تُوبُوا اِلَیْهِ اِنَّهُ هُو التَّوّابُ الرَّحیمُ.»

... و حرمت امروز زیاد و آرزوی بهره وری از برکات آن بجا و امید مغفرت الهی در آن پسندیده است. پس ذکر خدای بزرگ را زیاد بگویید و استغفار کنید و توبه نمایید که او توبه پذیر و مهربان است.»

«سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یَخطُبُ یَومَ النَّحرِ، وهُوَ یَقولُ: هذا یَومُ الثَّجِّ والعَجِّ، والثَجُّ: ما تُهریقونَ فیهِ مِنَ الدِّماءِ، فَمَن صَدَقَت نِیَّتُهُ کانَت أوَّلُ قَطرَةٍ لَهُ کَفّارَةً لِکُلِّ ذَنبٍ، والعَجُّ: الدُّعاءُ، فَعِجّوا إلَی اللّه، فَوَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لا یَنصَرِفُ مِن هذَا المَوضِعِ أحَدٌ إلاّ مَغفورًا لَهُ، إلاّ صاحِبَ کَبیرَةٍ مُصِرًّا عَلَیها لا یُحَدِّثُ نَفسَهُ بِالإِقلاعِ عَنها.»

شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله روز عید قربان، خطبه می‌خواند و می‌فرمود: امروز، روز «ثجّ» و«عجّ» است. ثجّ، خون قربانی‌هاست که می‌ریزید. پس نیّت هرکس صادق باشد، اولین قطره خونِ قربانی او کفّاره همه گناهان اوست. و «عجّ»، دعاست. پس به درگاه خداوند دعا کنید، قسم به آن که جان محمّد صلی الله علیه وآله در دست اوست، از اینجا هیچ کس بر نمی‌گردد، مگر آمرزیده شود، جز کسی که گناه کبیره انجام داده و بر آن اصرار ورزد و در دل خود، تصمیم بر ترک آن ندارد.»

 حضرت زین العابدین(ع) در بیان عظمت این روز در دعای چهل و هشتم «صحیفه سجادیه» فرموده‌اند:

«اللّهمّ هذا یوم مبارک میمون و المسلمون فیه مجتمعون فی اقطار ارضک یشهد السّائل منهم والطّالب والرّاغب والرّاهب و انت النّاظر فی حوائجهم فاسئلک بجودک و کرمک و هو انّ ما سألتک علیک...»

خدایا! این روزی بابرکت وفرخنده است و مسلمانان در آن، در اطراف زمین تو اجتماع کرده اند برای عبادت)، و درخواست کننده (آمرزش) و طلب کننده (نعمت) و خواهنده (پاداش) و ترسنده (از عذاب) حاضر می شوند و تو ناظر نیازهای آنان هستی. پس به سبب بخشش و نیکی است و آسان بودن برای تو، آن چه را که از تومی خواهم...»

«اللَّهُمَّ من تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَةٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ ، فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی وَ تَعْبِئَتِی وَ إِعْدَادِی وَ اسْتِعْدَادِی رَجَاءَ عَفْوِکَ وَ رِفْدِکَ وَ طَلَبَ نَیْلِکَ وَ جَائِزَتِک.  اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ لَا تُخَیِّبِ الْیَوْمَ ذَلِکَ مِنْ رَجَائِی ، یَا مَنْ لَا یُحْفِیهِ سَائِلٌ وَ لَا یَنْقُصُهُ نَائِلٌ.»

خدایا! هر کس برای وارد شدن به مخلوقی، به امید هدیه و بخشش و درخواست خیر و جایزه‌، تهیۀ ساز و برگ کرد و آماده و حاضر و مهیّا شد؛ امّا ای مولای من! فراهم آوردن ساز و برگم و آماده شدنم و حاضر گشتنم و مهیّا شدنم، فقط برای وارد شدن بر توست؛ آن هم به امید بخشش و هدیه‌ات و درخواست خیر و جایزه‌ات. خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و آن امیدم را در این روز، به ناامیدی تبدیل مکن. ای که هیچ درخواست‌کننده‌ای او را به مشقّت نمی‌اندازد و هیچ بخششی از توانگری‌ او نمی‌کاهد.»

نماز عید؛ مظهری از خشوع و خشیت بر محراب عبودیت

نماز عید قربان، همچون نماز عید فطر، یکی از دو اجتماع بزرگ امت اسلامی و نماد پشت سر پیشرو و راهبر مسلمین قرارگرفتن است و نمایشی از قدرت آیینی و تشکل و انسجام معنوی جامعه اسلامی در قالب یک مناسک عبادی، معنوی و سیاسی، اجتماعی بزرگ بر محور طاعت و تبعیت از خداوند و به قصد قرب او. آنچنان‌که حرکت امام علی بن موسی الرضا(ع) به قصد اقامه نماز عید قربان، دستگاه جباریت مامون را به وحشت می‌اندازد و پاره تن رسول خدا را از نیمه راه مجبور به مراجعت می‌کند:

روز عید قربان فرا رسید. یاسر خادم می‌گوید: مأمون شخصی را نزد امام فرستاد و پیام داد که سوار شود و به نماز عید حاضر شود و نماز عید و خطبه را اقامه کند. امام از پذیرش آن امتناع کرد و موضوع شروط ولایت عهدی را یادآور شد. مأمون اظهار کرد که تنها برای اطمینان قلبی مردم و شناخت برتری تو می‌خواهم چنین کنی. امّا امام همچنان نمی‌پذیرفت تا این که مجبور شد.

آنگاه فرمود: «ان لم تعفنی خرجت کما خرج رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع): اگر نمی‌پذیری، من آنگونه برای نماز خارج می‌شوم که رسول خدا (ص) و آله و امیرمؤمنان (ع)خارج می شدند.» مأمون پذیرفت و اعلام کرد هرگونه که صلاح می‌دانی، عمل کن.

طبق دستور او مردم صبح زود درِ خانه امام اجتماع کردند. سرداران، سپاهیان، مردم از بزرگ و کوچک، زن و مرد و پیر و جوان همه در کوچه ها و معابر گرد آمدند، تا این که طلوع خورشید، آسمان مرو را روشن کرد. ما در آن لحظه پیشاپیش حضرت بودیم. او پابرهنه بود؛ وقتی که حرکت کردیم، سر به سوی آسمان برداشت و چهار بار تکبیر گفت. ما گمان بردیم که آسمان و در و دیوار همه هماهنگ با او اللّه اکبر می‌گویند. همه جمعیت با حضرت هم‌نوا شدند. هنگامی که سرداران دیدند امام با پای برهنه و لباس‌هایی بی‌آلایش حرکت می‌کند، از مرکب‌های خود پایین آمدند و پا برهنه، همراه امام حرکت کردند.  حضرت در هر ده قدم می‌ایستاد و سه بار تکبیر می‌گفت و زمین و زمان با او همراهی می‌کردند. به مأمون گزارش کردند.

فضل بن ذوالریاستین گفت: ای امیرمؤمنان! اگر رضا با همین وضع به مصلی برسد، مردم مفتون و شیفته او خواهند شد. بهتر این است او را برگردانید. مأمون نیز چنین کرد و امام کفش و لباسش را پوشید و سوار شد و برگشت.

عارف ربانی، مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی (ره) در کتاب «المراقبات» در خصوص نماز عید سعید قربان می‌گوید: «سپس نماز عید را به جای آور و چه خوب است نماز را روی خاک بگذاری تا با خضوع و خاکساری بیشتری همراه باشد و پس از نماز دعاهای ویژه ای را که روایت شده بخوان. به ویژه دعای ندبه را از یاد مبر؛ دعایی که به ما می ‌آموزد در این روزگار؛ روزگار غیبت امام زمان (عج) باید چگونه باشیم، انتظار و امیدمان به فرج و ظهور او تا چه پایه باشد و اندوه و افسوس مان از دوری و غیبت او تا چه زمان؟....»

«عید سعید قربان»؛ قربان شد و عید عشق می‌آید، باز...

فلسفه «قربان» از منظر «قرآن»

اول: قبول فرمان الهی:

«ذلک و یعظّم حرمت اللّه فهو خیر له عند ربه - این است که هرکس برنامه های الهی را پاس دارد، برای او نزد پروردگارش بهتر است.»

دوم: خالص بودن در مسیر طاعت و عبودیت حق:

«حنفاء للّه غیر مشرکین به و من یشرک باللّه فکانّما خرّ من السّماء – مناسک حج را انجام دهید در حالی که همگی خالص برای خدا باشید و هیچ گونه همتایی برای او قاتل نشوید و هرکس همتایی برای او در نظر بگیرد، گویی از آسمان سقوط کرده است.»

سوم: تعظیم شعائر خداوند:

«ذلک و من یعظم شعائر اللّه فانّها من تقوی القلوب – این است مناسک حج و هرکس شعائر الهی را بزرگ بدارد، از تقوای قلب است.»

چهارم: تسلیم در برابر حق:

«فالهکم واحد فله اسلموا – خدای همه شما یکی است پس تسلیم او شوید.»

پنجم: فراگیر بودن امتحان با قطع علایق مادی:

«و لکم امة جعلنا منسکا لیذکروا اسم اللّه علی ما رزقهم من بهیمة الانعام - برای هر امتی قربان گاهی قراردادیم تا نام خدا را بر چهار پایانی که به آنان روزی داده ایم، ببرند.»

ششم: قربانی به‌جهت خیر و برکت عام:

«لکم فیها خیر – از آن برای شما خیر و برکت است.»

هفتم: اطعام فقرا و مساکین، و عمومیت داشتن و فراگیر بودن اطعام:

« فاذا وجبت جنوبها فکلوا منها و اطعموا – پس هرگاه پهلوهایشان آرام گرفت از گوشتشان بخورید و بخورانید.

اطعموا القانع و المعتر – فقیر قانع و فقیر معترض را اطعام کنید.»

خویش، فربه می‌نماییم از پی قربان عید...

دشمن خویشیم و یار آن که ما را می‌کشد
غرق دریاییم و ما را موج دریا می‌کشد

زان چنین خندان وخوش، ما جان شیرین می‌دهیم
کان ملک ما را به شهد و قند و حلوا می‌کشد

خویش، فربه می‌نماییم از پی قربان عید
کان قصاب عاشقان، بس خوب و زیبا می‌کشد

همچو اسماعیل، گردن پیش خنجر، خوش بنه
در مدزد از وی گلو،  گر می‌کشد تا می‌کشد

نیست عزرائیل را، دست و رهی بر عاشقان
عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کشد

کشتگان نعره زنان یا لیت قومی یعلمون
خفیه صد جان می دهد دلدار و  پیدا می‌کشد

از زمین کالبد بر زن سری وانگه ببین
کو تو را بر آسمان بر می‌کشد یا می‌کشد

صد تقاضا می‌کند هر روز، مردم را اجل
عاشق حق، خویشتن را بی تقاضا می‌کشد

بس کنم یا خود بگویم سر مرگ عاشقان؟
گر چه منکر، خویش را از خشم و صفرا می‌کشد

شمس تبریزی بر آمد بر افق چون آفتاب
شمع های اختران را بی محابا می‌کشد

شاعر: مولانا جلال الدین - کلیات شمس

عاشقان دوست! عیدتان مبارک و بندگی‌تان بر درگه حق، مقبول.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha